افرادی که توانایی فکری بالایی دارند می توانند نوع بسیار خاصی از افسردگی را تجربه کنند. این اتفاق زمانی رخ می دهد که آنها فکر می کنند زندگی آنها معنایی ندارد .
افسردگی یک مشکل روانشناختی است. از جمله احساسی که افراد مبتلا به آن دارند به عنوان مثال ، احساس ناتوانی در برآوردن انتظارات ، این تصور که زندگی بی معنی است ، یا این باور که جهان آن چیزی نیست که باید باشد بلکه مکانی پر از بی عدالتی و نابرابری های بی پایان است را میتوان نام برد.
این یک واقعیت مشهور است که افسردگی یک مشکل روانشناختی رایج است و برخی از افراد جامعه با این مشکل روبرو میشوند.
طبق مقاله ای تحقیقی که در ژورنال انجمن روانپزشکی اروپا در سال 2012 منتشر شد ، بخشی از جامعه به روشهای درمان طبیعی افسردگی پاسخ نمی دهند و این وضعیت ممکن است به ساختار شخصیت و حتی توانایی فکری بالا مربوط آنها باشد.
در دنیا افرادی وجود دارند که به انواع افسردگی مبتلا هستند. برخی از آنها از خود سوالات بسیار عمیقی می پرسند و نوع ناراحتی غیرمعمولی را تجربه می کنند. نگرانی در مورد آینده جهان یا غم و اندوه پیدا نکردن معنای واقعی زندگی باعث ایجاد این نوع بسیار خاص افسردگی می شود.
افسردگی وجودی در افرادی با توانایی های فکری بالا بیشتر رخ می دهد.
انواع مختلف افسردگی وجود دارد که هر کدام یک مسئله چند بعدی و پیچیده هستند. هر شخصی به اشکال مختلف این مشکل را تجربه می کند. به طور کلی می توان گفت نوعی اختلال است که همزمان با سایر اختلالات مانند اضطراب مشاهده می شود. افسردگی دارای تعدادی ویژگی است. می توانیم این ویژگی ها را به صورت زیر لیست کنیم:
فرد در یافتن معنای وجود خود مشکل دارد. او احساس می کند انگار در حال حرکت به سمت خلا است که هیچ چیز معنادار و واقعی نیست و یا چیزی را در اختیار ندارد که ذهن او را غنی کند.
افرادی که این احساس را دارند فکر می کنند که در این دنیا غریبه هستند و همیشه تنها هستند.
آنها فکر میکنند که همه اندیشه ها قابل تحقق نیستند زیرا ظرفیت جامعه محدود است و هیچ مکانیزمی وجود ندارد که از رشد خلاقیت و استعداد آنها حمایت کند.
از اندیشه نابرابری و محدودیت آزادی ها ناشی می شود.
فرد غالباً در اندیشه این است که انسان فانی است. ایده های مربوط به خودکشی نیز در این نوع اختلالات روانشناختی رایج است.
ممکن است شرایطی مانند خستگی ، بی خوابی ، خواب زیاد ، اختلالات در خوراک در این افراد ایجاد شود.
بنابراین آیا افسردگی قابل درمان است؟ باید تأکید کرد که این بیماری مانند هر مشکل ذهنی دیگری قابل درمان است.
درمان دارویی
به طور کلی ، مهم است که روش درمانی به نیازهای فردی هر فرد اختصاص یابد. به این ترتیب افراد علاوه بر درمان روانشناختی از روش های دارویی (داروهای ضد افسردگی) نیز بهره مند می شوند.
رفتار درمانی شناختی
رفتار درمانی شناختی همیشه روش خوبی است. این به ما کمک می کند تا به افکاری که داریم، مثبت تر فکر کنیم و در نتیجه معنای جدیدی به زندگی بدهیم. همچنین این امکان را برای ما فراهم می کند تا اهداف جدیدی برای دستیابی به آنها پیدا کنیم .
در این روش روی مدیریت عاطفی کار می شود تا اثرات منفی ترین یا پیچیده ترین احساسات را کاهش دهد. هدف در اینجا ادامه رشد فرد است .
پذیرش و تعهد درمانی (ACT):
این رویکرد مبتنی بر تأیید این است که جهان مکانی نیست که معمولاً انتظار می رود. به عبارت دیگر ، عدم اطمینان ، تناقض و بی عدالتی باید بدون تأمل زیاد و رنج پذیرفته شود. با این حال ، در این بین تنظیم مجموعه ای از ارزش ها و اهداف نیز برای رسیدن به آن مهم است.
لازم است بدانید که روش های درمانی موثری وجود دارد که افراد مبتلا به این مشکل می توانند از آنها برای بازیابی سلامتی خود بهره مند شوند. اتخاذ این رویکردها برای یک بیمار آسان نخواهد بود. اما غیر ممکن نیز نخواهد بود .
ارم بلاگ